-
سنگ ها
پنجشنبه 18 مردادماه سال 1386 19:26
سرنوشت سنگ ها هم بی شباهت به سرنوشت ما آدمها نیست!درجامعه سنگ ها هم همه نوع سنگی پیدا می شود از سنگ سخت خاراگرفته تاسنگ تخت دارا!از سنگ بنا تا سنگ خلا!از سنگ پای قزوین تا سنگ آسیاب زیرین!وجه اشتراکشان سنگ بودنشان است و بس .حالاتوفیری نمی کندسنگ کلیه باشدیاچخماق؛سنگریزه باشدیاسنگ بزرگ که نشانه نزدن است! سنگ های آزاده ی...
-
اطلاع رسانی
چهارشنبه 17 مردادماه سال 1386 11:29
در پست غوغای عشقبازان علی آقا بنده را مورد عنایت قرار داده بودند.جا دارد اینجا اعتراف کنم که این مایه مباهات من بود تا در حاشیه بداهه ومرکب خوانی ایشان (در اجرای اخیر علی آقا برنامه را در دستگاه ماهور آغار کرده و به اوج رسیدند و در نهایت در دستگاه بیات لُر فرود آمدند) چند مضرابکی بر سیم بزنم. CD اجرای اخیرپس ار طی...
-
بی جنبه گی
سهشنبه 16 مردادماه سال 1386 12:11
دیروزناهاربا یک آقای افغانی آشنا شدم.ایران را خوب بلد بودونیم ساعتی در وصف ایران و ایرانی نطق کرد!از فرهنگ و تمدن ایرانی ؛ از مهمان نوازی ایرانیان واز کار خوبی که ایران داشته(فکر کنم لاف می زد در غریبی ویا...در مسگرخانه که هیچ وقت صدا ندارد!)وخلاصه خیلی از ایران و ایرانی تعریف کرد. من نفهمیدم حرفهایش شوخی است یا جدی...
-
انتقاد
دوشنبه 15 مردادماه سال 1386 17:51
تا حالا شده از خودتون بپرسید که چقدر انتقاد پذیر هستید. خیلیها در جواب خودشونو آدم انتقاد پذیری معرفی می کنن اما کافیه یه انتقاد کوچیک ازشون بکنی. اینجاست که یا اصلا قبول نمی کنن و یا بعدا طوریکه ضایع نشن خودشونو اصلاح می کنن. بعضی ها هم که امکان داره حال منتقد بیچاره رو بگیرن و اونو با گل یکسان کنن. همونطوری که براتی...
-
کارت پارک
یکشنبه 14 مردادماه سال 1386 12:12
مدتهاست که تابلوهای کارت پارک در گوشه و کنار شهر به چشم می خورند و در کنار آن آدمهایی چوب به دست که قبلا لباس فرم نداشتند و حالا دارند. شاید در مرحله اول دریافت پول از مردم برای پارک خودروهایشان در کنار خیابان اینطور به نظر آید که این کار تلاش برای تشویق مردم به عدم استفاده از خودرو شخصی وکاهش حجم ترافیک باشد. امّا...
-
غوغای عشقبازان
جمعه 12 مردادماه سال 1386 12:03
به لطف دوستان وزیرپا گذاشتن قوانین کپی رایت!آلبوم جدید استاد شجریان به نام غوغای عشقبازان را گوش کردم و حالااصلا ناراحت نیستم که کنسرتش را از دست داده ام.برای من که خسته کننده بود وای به حال کسانی که به موسیقی سنتی علاقه ای ندارند و برای اهداف به خصوص به کنسرت می روند!اگرعلیرضاهمراهی پیدا کرده باشد بدون شک این فیض...
-
شهرکرد
پنجشنبه 11 مردادماه سال 1386 15:37
راستش را بخواهید آدم از سواد جغرافیایی بعضی ها احساس ناامیدی می کند.تا می گویی شهرکرد؛ذهن ها به سمت کردستان نشانه می رود اما بر خلاف تصور خیلی ها شهرکردمرکزکردستان نیست وزبان مردمش کردی نیست ودر لهجه دهکردی* هم اثر قابل توجهی از کلمات کردی دیده نمیشود.جالب آنکه دامنه کلمات ترکی بیش از کلمات کردی در این لهجهاست.زبان...
-
ندانم راحت جانم؟!
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1386 13:36
پاتریک دوست و همکلاسی سابقمان یک فرانسوی با هوش بود که استعداد زیادی داشت در ایرانی شدن؛یک ایرانی بامرام وبامعرفت والبته بااخلاق بخصوص:برخلاف اینکه خیلی چیز ها می دانست؛در باره چیزی که نمی دانست اظهارنظرنمی کردومی گفت نمی دانم؛این نه به این معنی که من نمی دانم پس راحتم! وبازبااینکه به خداوپیغمبر و بهشت و جهنم و......
-
تبلیغات فرنگی
سهشنبه 9 مردادماه سال 1386 13:21
بعضی وقت ها آدم از دست تبلیغاتی که می اندازند توی صندوق پستی به ستوه می آید.با تمام زرق وبرقهای به کاررفته برای جلب نظر؛تبلیغات محترم مستقیما توسط اینجانب از صندوق پست وارد سطل آشغال می شوند!این مقدمه را گفتم تا حدس بزنید ... یک روز همه داشتند از یکی از خانم های دم بخت همکاربه خاطر دعوت شدنشان به عروسی تشکر می...
-
روز پدربااندکی تاخیر
دوشنبه 8 مردادماه سال 1386 13:37
چه حالی پیدا می کنید وقتی بخواهید یک روز آخر هفته را تا دلتان بخواهدبخوابیداماساعت۶ صبح صدای تلفن بیدارتان کند؟!و تازه متوجه شویدکه روز پدر هست و تازه ترآنکه این روزهم هیچ سنخیتی با شماندارد جز اینکه تصادفاهم اسم امام هستید و طبیعتا بالقوه پدر !!!من هم این روز را با اندکی تاخیر به عموم پدرهای بالفعل وبالقوه تبریک می...
-
بازیگر
پنجشنبه 4 مردادماه سال 1386 17:15
سالها پیش همسایه ای داشتیم که زندگی آنها خیلی متاثر از فیلم هایی بودکه پخش می شد. مثلا یک روز باهم دعوا می کردند (مثل سریال آیینه) و روزبعد زن را می دیدی نشسته با سینی چای پیش شوهرش که در کوچه مشغول تعمیر ماشین بودوگل می گفتندوگل می شنیدندوچیزهای دیگری که مارا یارای دیدن نبود!اگرهم بودیارای نوشتن نیست!!! دیدن این گونه...
-
دعا
سهشنبه 2 مردادماه سال 1386 14:31
این روزهاشدیدا هوای بیداد و خروش کرده ایم وهنوز هم نفهمیده ایم که هک کردن پرشین بلاگ کار خودی ها بوده یا غیر خودی ها! کاردیگری نتوانیم کردن جزدعا؛آن هم اگراز سقف بالاتر برود!خدایا این دو را به آغوش گرم اینترنت باز گردان!
-
خاطره
دوشنبه 1 مردادماه سال 1386 20:32
همیشه این گونه نیست که زیاد بودن مراجع اطلاعاتی( آنهم از نوع ایرانی) به سود باشد چه بسا که گاهی باعث سر در گمی یا نا امیدی هم می شود! روز های اولی که رسیده بودم آلمان٬دنبال ایرانی می گشتم تا اطلاعاتی در مورد آخن کسب کنم.از شانس خوب من دانشکده ما تحت محاصره انواع مغازه ایرانی بود.ازسوپرمارکت٬ رستوران و فست فود گرفته تا...
-
خسته نباشید ژنرال
یکشنبه 31 تیرماه سال 1386 17:36
جان به لب شدیم تا بالاخره این بازی تمام شدو چقدر هم خوب تمام شد!حالا ما ماندیم و حوضی که آبش تا زانو هم نمی رسد!باز هم ممنونیم از شما آقای ژنرال که مارا بیشتر از این آزار ندادید.لطفا چیزی نگویید.عادت کرده ایم.این نیز بگذرد!
-
دوران جنگ
جمعه 29 تیرماه سال 1386 18:11
خوب به یاد دارم روزی راکه پدربرای آبیاری در باغ مانده بودبی خبرازهمه جا و من شده بودم پیامبرش!خبر آتش بس راکه دادم خداراشکر کردامامن در دنیای کودکانه خودم بودم و ناراحت ازاین موضوع!آه...چه دورانی بود! چه دورانی ؟... دوران همکلاسی جدیدجنگ زده! چه عروسی هایی؟..عروسی های اسلامی بدون دست و رقص و شادی! چه دعاهایی؟...دعای...
-
آبگوشت
سهشنبه 26 تیرماه سال 1386 20:35
بچه که بودم از آبگوشت متنفر بودم.گاهگاهی هم به اعتصاب غذابرعلیه آبگوشت به برادر هایم ملحق می شدم و مشق دموکراسی می کردیم اما این حرکت صرفا صنفی و مدنی ما با قوه قهریه ای به نام چشم غره پدر رنگ می باخت!آن زمان فرصت گفتگو و بحث نبود و فقط در نبود حکومت مرکزی ما به آنارشیگری می پرداختیم تا در آخر با گزارشاتی که به خدای...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 25 تیرماه سال 1386 17:19
۱- نزدیکی های انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ بود و یکی داشت انتخابات ایران را باانتخابات فرانسه مقایسه می کرد و یکی از نامزد های ایرانی را با یک نامزد پوپولیست چپگرای فرانسوی هم سنگ واندازه!وکلی هم اصطلاحات قلمبه و سلمبه...!کفم برید از تحلیلش!بعدا که سری به روزنامه ها زدم دیدم که گفته ی ایشان دقیقا مقاله ای بود از روزنامه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 تیرماه سال 1386 16:04
باز سه شنبه بودو روز بدترین فحش دانشجویی:تخفیف دانشجویی! باعجله خودم را به سلمانی فارسی(ایرانی) رساندم تاازمزایای این روز حظی برده باشم .با یا اللهی وارد آرایشگاه شدم وسلامی بلند به فارسی دادم وهرچه منتظر ماندم جوابی پس نیامد. از آرایشگر ایرانی خبری نبود عوضش یک آلمانی مرا به طرف صندلی هدایت کرد. اول کمی ترسیدم که چه...
-
لطفی
دوشنبه 18 تیرماه سال 1386 10:17
حال که علی آقا جملاتی از لطفی را در پست قبلی نقل قول! کردند بدنیست چند خطی هم در مورد کنسرت اخیرش بنویسم. جمعه شب سعادتی دست داد تا با همراهی جناب زاهد زاده(از وقتی سعید رفته نروژ وشهرام هم به دیار متاهلین شتافته پیدا کردن همراه برای کنسرت بسی سخت گردیده است) میهمان زخمه های جادویی لطفی در کاخ نیاوران باشیم.حیاط کاخ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 18:31
این هوا هم مثل مردمانش سرد و غیرقابل پیش بینی است و تکلیف آدم را مشخص نمی کند که آمده است شکار یا ... آخر کی وسط تابستان کاپشن می پوشد! این کار مرا یاد پیرمردی می اندازد که در خرماپزان تابستان کت می پوشید و کلاه پشمی می گذاشت و در جواب سئوال ما که گرمت نمی شود می گفت که این لباسها در تابستان خنک می کنند و در زمستان...
-
روز مادر
جمعه 15 تیرماه سال 1386 10:26
روز مادر مبارک
-
مادر
پنجشنبه 14 تیرماه سال 1386 16:24
من ندانم که کیم من فقط می دانم که تویی، شاه بیت غزل زندگیم
-
نت تکراری
چهارشنبه 13 تیرماه سال 1386 10:47
موسیقیدانی در ارمنستان زندگی می کرد که کارش ساز زدن بود. از صبح تا شب در خانه می نشست و با ویولن سلش فقط یک نت را می زد و تکرار می کرد. همسر او به ستوه آمده بود و هر روز خسته تر از دیروز سعی می کرد از راه یافتن صدای ساز او که جز همان یک نت نبود به گوش هایش جلوگیری کند. یک روز در شهر خبر پیچید که دسته ای ویولن سل نواز...
-
حاجی بابا
سهشنبه 12 تیرماه سال 1386 16:49
واما گوشه ای ازحکایت "حاجی بابا": حاجی بابا از دست ترکمان ها فرار کرده و با درماندگی و فقر خودش را به مشهد رسانده و نمی داند چه کند و چه طور روزگارش را بگذراند تا این که یکی از چاروادارهای کاروان به اسم « علی قاطرچی » به او پیشنهاد می کند که در مشهد شغل سقایی را دست بگیرد و می گوید که : ". . . زوار مشهد به خیال...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 تیرماه سال 1386 17:03
خواندن بعضی چیز ها صرف نظر از بار معناییشان آدم را برای چند لحظه هم که شده می خنداند: بنابراخبارمسموع(از دوستان!) تایپیست محترمه علیه(دامت توفیقاتها) درسواد نامه تمدیدمرخصی تحصیلی اینجانب موضوع پروژه رابجای " ...Reservoir simulation of CO 2 underground"به غلط نوشته "...Reservoir simulation of GOz underground". حالابه...
-
میرزا حبیب دستان بنى
یکشنبه 10 تیرماه سال 1386 11:39
وارد "بن" که می شوی مواجه می شوی بایک مجسمه.ازدور به امیرکبیر می ماند اما نزدیکترکه می شوی نوشته شده است :میرزاحبیب دستان بنی.روی "بنی" اش هم تاکید شده !گیرم که پیشینیانشان وی را از زادگاهش به واسطه سوالهای سفیهانه رمانده اند(بنا بر اقوال مسموع) وحالاخود سنگ همشهری بودن را به سینه می زنند!فرقی هم نمی کند که وضعیت...
-
قوانین مورفی
یکشنبه 3 تیرماه سال 1386 18:40
در راستای بدبیاری های ذکر شده برای تعدادی از دوستان (روحی و الهه) مقادیری از قوانین مورفی را یادآور میشم: - اگر در توده یا کپه ای به دنبال چیزی بگردی، چیز مورد نظر حتما در ته قرار دارد. - وقتی در ترافیک گیر کرده ای لاینی که تو در آن هستی دیرتر راه می افتد. - هر چیزی که بتواند خراب شود خراب می شود آن هم در بدترین زمان...
-
شام و ناهار
پنجشنبه 24 خردادماه سال 1386 20:33
آدم تا به مصیبتی گرفتار نشه قدر عافیت رو نمی دونه. هر روز که بر می گردم خونه٬ ماتم می گیرم که حالا واسه شام چی کنم. ناهارام که شده ساندویج پنیر. شامم که مجبورم یه سری غذای آماده مثه همبورگرد و اینجور چیزا بخورم. جا داره من اینجا به نوبه خودم از دوستان گرانقدرم به ترتیب آقای روحی٬ علی و علی براتی تشکرات ویژه خودم رو...
-
تابعیت دوم؟
دوشنبه 21 خردادماه سال 1386 21:11
اگر یادتان باشد چند پست در مورد آقایی ایرانی نوشتم که حرف های جالب و بعضانامانوس می زند. یک روز این استاد مسلم تجربه،در مورد راه های گرفتن تابعیت دوم سخن می راندومی گفت که خیلی ها به حیل مختلف سعی در گرفتن آن دارند.به گفته وی بنابر گزارشات اداره مهاجرت،دین هایی مانندمسیحیت ٬درایران با محدودیت مواجه هستند.ایشان به طرز...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 خردادماه سال 1386 23:47
صبح برای رزرو بلیت کنسرت٬ تماس گرفتم.خانمی گوشی را برداشت و به دلیل اینکه انگلیسی خوب حرف نمی زد و من هم آلمانی خوب حرف نمی زدم٬ نه من او را می فهمیدم نه او من را!نهایتا آدرس ایمیل داد و گفت که در ایمیل برایت توضیح می دهم.عصر ایمیل یک جمله ای زده بود که:لطفا زنگ بزنید!!! دقت که کرده ام علت انگلیسی حرف نزدن آلمانی ها...