خاطره

همیشه این گونه نیست که زیاد بودن مراجع اطلاعاتی( آنهم از نوع ایرانی) به سود باشد چه بسا که گاهی باعث سر در گمی یا نا امیدی هم می شود!
روز های اولی که رسیده بودم آلمان٬دنبال ایرانی می گشتم تا اطلاعاتی در مورد آخن کسب کنم.از شانس خوب من دانشکده ما تحت محاصره انواع مغازه ایرانی بود.ازسوپرمارکت٬ رستوران و فست فود گرفته تا آریشگاه٬ کافی نت٬ روزنامه٬ طلا٬ ساعت و وسایل موسیقی فروشی.با وجود کثرت ایرانیان بنده به اندازه ارزنی نتوانستم اطلاعات کسب کنم که هیچ٬ یک کارت تلفن هم به قیمت دوبرابر قیمت جاهای دیگردر پاچه خودانداخته دیدم(بعدا این را فهمیدم!).چند روز پیش که برای خرید سبزی قورمه به سوپر مارکت ایرانی رفته بودم ٬خاطرات گذشته تجدید شد و روزی یادم آمد که من ذوق زده داشتم صفحات مجله و روزنامه هارا  ورق می زدم .ناگهان ندایی بر آمد که هی آقا آنها خواندنی نیست٬ فروشی است و مارا مجبور کرد که بر خلاف میل بخریم!

اصولا مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود اما وقتی که باران بیاید ٬هوا سرد باشد ٬خودت هم تنبل باشی ٬ حس خرید هم نباشدو مومن هم نباشی! چند بار گزیده شدن ازچندین سوراخ قابل توجیه است!!!
 

 


 

نظرات 2 + ارسال نظر
الهه سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:54 ب.ظ http://khoroush.persianblog.com

پس کی میاین پیش ما تا به هوای شما یه غدایی به علی بدم. بیچاره مرد از گشنگی!!!

صنم یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ق.ظ

از خوندن پاراگراف آخر کلی خندیدم:))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد