-
وقتی حس حرف زدن نباشد!
چهارشنبه 9 خردادماه سال 1386 20:18
- تلفن را که برداشتم٬ پشت خط کسی بود از یک موسسه لاتاری که یک ریز حرف می زد.بعد ده دقیقیه حرف زدن٬ پرسید که شما تا به حال لاتاری بازی کرده اید ؟(تنها قسمتی از مکالمه که فهمیدم!)گفتم: نه!گفت پس زود تر می گفتید که توضیح نمی دادم. گفتم: شما باید زودتر می پرسیدید!گفت بله راست می گویید.و برای اینکه اعصابش را بیشتر خرد کنم...
-
آگهی ترحیم
سهشنبه 8 خردادماه سال 1386 19:15
اوست پایدار سعید آرام جان من کجا رفتی نمی بینم به میز تو نظر کردم تو را آنجا نمی بینم شدی فارغ ز درد و غم کنون که می روی نروژ چقدر خوب شد که دیگر من تو را هرگز نمی بینم با نهایت تاسف و تاثر از رفتن ناگهانی شادروان: مهندس سعید دوستی مهربان-برادری دلسوز-پسری فداکار-همکاری لایق- ورزشکاری غیور و هنرمندی توانا را به اطلاع...
-
انتخابات در بن
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 21:14
در انتخابات شورای شهرامسال تنی چند از همشهری های بنده جو گیر شده و تبلیغات جالب و بعضا خنده داری کرده بودند.شاید ذکر چند نمونه خالی از لطف نباشد! یکی نوشته بود : "کلکم راع و کلکم مسوول - امام خمینی." ایشان فراموش کرده بودند که این حدیث از پیامبر اسلام می باشد! دیگری ضمن معرفی خود به عنوان کارشناس علوم ریاضی از دانشگاه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1386 22:20
بعد از بازگشت به دانشگاه٬اولین سو الی که پرسیدند در مورد تغییرات وضع ایران وطرح مبارزه با بد حجابی بود.من هم دیگر جانب آبروداری و محافظه کاری را کنارگذاشتم و واقعیت را گفتم.حالا باید منتظر پس لرزه ها و سوال های عجیب باشم!!!
-
تابلوی مفاهیم
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1386 02:30
آرزویش خوردن ساندویچ بود مثل یک شهری.ساندویچ گرم آزادی کمی پایین تر از میدان انقلاب بود و او هر روز با این رویا٬ مسیر خانه تا مدرسه را می پیمود. یک روز سوار مینی بوس جمهوری شد و به صورت اتفاقی با معلم دینی هم مسیر شد . معلم٬ انقلاب پیاده شد و برای اینکه ثابت کند استقلال مالی دارد او را هم حساب کرد.چشمان پسرک برقی زد و...
-
حوا
یکشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1386 00:20
گویندحوا وقتی زن آدم شد۵تا شانس نسبت به بقیه زنهای الان داشت: ۱.مادر شوهر نداشت ۲.خواهر شوهر نداشت۳.هوونداشت ۴.جاری نداشت ۵.شوهرش آدم بود!!!
-
حمله سگ
دوشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1386 16:58
یک روزیک مرد در پارک مرکزی نیویورک قدم می زد.ناگهان دخترکی را دید که مورد حمله یک سگ قرار گرفته بود . او به طرف دخترک دوید٬شروع به جنگیدن با سگ کرد و موفق شد سگ را بکشد و دخترک را نجات دهد . پلیسی که واقعه را می دید به طرف مرد رفت و گفت:تو یک قهرمانی! فردا روزنامه ها می نویسند که: '' یک نیویورکی جان دختر بچه ای را...
-
عمر
سهشنبه 28 فروردینماه سال 1386 12:38
حتما تا حالا از جاده سربالایی کوهی با ماشین بالا رفتین. از دور که نگاه می کنید سربالایی خیلی هیجان انگیزناک به نظر می رسه اما وقتی وارد خود سربالایی می شید چیزی ازش احساس نمی کنی و فقط یه جاده صاف می بینید. حالا حکایت عمر ماست. اون قدیما که بچه بودم وقتی یکی رو می دیدم که ۲۷ سالشه پیش خودم می گفتم Oh My God!!! چقدر...
-
لهجه
یکشنبه 12 فروردینماه سال 1386 19:01
یک زبان مشترک با توجه به شرایط منطقه ای دارای تفاوت هایی می شود که از آن به لهجه(دیالکت) یاد می کنند. برای یک آلمانی هم مثلا لهجه های بایرنی ٬ برلینی یا آخنی کاملا از هم تشخیص داده می شوند.در بین نواحی مختلف آلمان قسمت شرق آن معروف به داشتن لهجه غلیظ(بخوانید ضایع!) هستند. یک داوطلب کار از شرق آلمان در رزومه اش نوشته...
-
صداقت؟
چهارشنبه 8 فروردینماه سال 1386 18:34
این روز ها کنگره ملی ژوفیزیک آلمان در دانشگاه ما بر گزار می شود.نظرم را که می پرسند صادقانه ( خیلی وقت هامخالف دیگران ) می گویم ولی بعضی ها واقعا جالب هستند٬ در طول کنفرانس خواب هستند٬ آخرسر هم کلی از presentation های ارایه شده تعریف می کنند٬سوال هم می پرسند!!!من که گیج شده ام ...
-
به خاطر تو
یکشنبه 5 فروردینماه سال 1386 01:16
''دنده را عوض می کنم و گاز می دهم. صدای ضبط ماشین را کم می کنم. می کوبم روی فرمان و داد می زنم: «برو کنار لامصب!» چند بار چراغ می زنم. وقتی می بینم راننده توجهی نمی کند، از سمت راست سبقت می گیرم. از کنارش که رد می شوم نگاهش می کنم و داد می زنم: «خیلی خری!» پایم را روی گاز فشار می دهم. دنده را عوض می کنم و آنقدر گاز می...
-
همایون بادت این روز و همه روز
چهارشنبه 1 فروردینماه سال 1386 12:37
امروز 4 شنبه اول برج حمل سال یک هزار سیصد هشتاد و شش شمسی است٬دیگر کاتبان وبلاگ جملگی مشغول دیدارند در نوروز و بنده سراپا تقصیر اولین پست را در این خجسته زمان در ناخجسته مکان(بلاد کفر)می نویسم! القصه... عجب مردمانی در این بلاد خارجه می زیند! جویی مغز در اندامی سترگ! آغاز بهار در 21 مارس اندکی غامض است مر ایشان را!...
-
بی ربط؟؟!
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1385 23:35
قدیم ها:سالی یک بار پلو آن هم شب سال نو! جدیدا:سالی یک ایمیل آن هم شب سال نو! ما به این یک بارهم راضی هستیم.
-
فتوبلاگ
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1385 00:02
مهندسی دیگر
-
آرایشگاهی در آلمان
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1385 20:25
روزی یک گلفروش در آلمان به یک آرایشگاه رفت.بعد از اصلاح خواست که مزد آرایشگر را بپردازد. آرایشگر گفت که من پول قبول نمی کنم. این را به عنوان یک وظیفه اجتماعی انجام دادم.گلفروش خوشحال شد٬ از او تشکر کرد و رفت . فردای آن روز که آرایشگر به آرایشگاه آمد با یک کارت تبریک و چندین شاخه رز مواجه شد . یک روز دیگر یک پلیس به...
-
مکاشفه
سهشنبه 22 اسفندماه سال 1385 01:28
"از همان روز اولی که پایم به دفتر باز شد، گوشی دستم آمد. همان روز که مثل آدم آهنی سر جایم ایستاده بودم و نمیدانستم با دستهایم چه کار کنم؛ که آمدی و خب، آنها حسابهایی بودند که باید بررسی میکردم؛ و شک نداشتم هر کسی را راهنمایی نمیکنی. و یک روز دیگر بود که توی خیابان علف زیر پایم سبز شده بود و سر و کلهی تو با...
-
؟
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1385 15:33
خدایا این چه دنیاییست که غنی مروارید در کف و فقیر آب مروارید در چشم دارد؟؟!!
-
ماموریت
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1385 09:52
هفته پیش می بایست به یک ماموریت دو روزه می رفتیم.در این سفرتوفیق همراهی علی براتی که عمری را در سفرهای اداری سپری کرده و در حال شکستن رکورد مارکو پلو می باشد نصیبم شد.به علت نبودن بلیط اهواز؛ به شیراز رفتیم و از آنجا با راننده به سمت مقصد به راه افتادیم.مسیر بسیار زیبایی بود؛سر سبز و بکر که با مقدار زیادی چاشنی فقر در...
-
یک سال گذشت
یکشنبه 13 اسفندماه سال 1385 13:27
-
ادعای تمدن ها
جمعه 11 اسفندماه سال 1385 23:47
۳ ماه پیش که یکی از دانشجویان مصری کارش را شروع کرده بود٬ به عنوان هدیه یک بشقاب مسی بزرگ حاوی تصویری از مصر باستان به استاد بزرگ(رییس انستیتو) تقدیم کرده بود.استاد هم به رسم مالوف خارجی ها تشکر کرد بود وکلی هم nice nice گفته بود اما بعدا به منشی امر فرموده بود که آنرا از اتاقش خارج کنند!خلاصه سمبل یکی از ارکان تمدن...
-
زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1385 01:04
سکوت خاصی بر ما حکمفرما شده بود...به بهانه خرید دوربین دیجیتال سرصحبت را بازکردم..و ازاو٬ که متخصص خرید اینترنتی و ای بی و...است٬ خواستم که برای من یک عدد دوربین سونی بخرد. پرسید :چرا سونی؟ گفتم: چرا که نه،مارک خوبیه و تو ایران هم شناخته شده است . گفت: فکر نمی کردم توی ایران دوربین دیجیتال هم باشه!!! آخه شتر و بیابون...
-
حتما باید پارسی را پاس بداریم؟
شنبه 5 اسفندماه سال 1385 15:33
پارسی را پاس بداریم ما هم معضلی شده !توی این همه کلمه هم قرعه به نام "کامپیوتر" بیچاره در اومده! به این متن که فراخوان مقاله برای یک همایش علمیه!! توجه کنید: "محققان می توانند مقاله (های) خود را فقط به یکی از دو روش زیر ارسال نمایند: الف) ارسال الکترونیکی فایل رایانه ای حاوی چکیده و متن کامل مقاله(ها) که با استفاده از...
-
سی محض اطلاع :کارناوال بی نظمی!
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1385 15:00
هر سال، اواسط ماه فوریه در شهرهای اطراف رود راین ( راین-لند) مراسمی به نام «کارناوال» برگزار می شود.ما هم امروز ازصدقه سر کارناوال تعطیل هستیم! کارناوال در شهرهای ماینس، کلن، آخن و دوسلدورف باشکوهتر و مفصلتر از جاهای دیگر است. در روز پنجشنبه ای که «روز پیرزنان» نام دارد کارناوال آغاز می شود. در این روز در ساعت یازده و...
-
فتوبلاگ
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1385 23:08
از این به بعد سعی خواهم کرد عکسهایی را به صورت باشرح یا بدون شرح قرار دهم. از بقیه دوستان هم میخواهم عکسهای جالبی که خودشان میگیرند را با فاصله زمانی مناسب در اینجا قرار بدهند. تهران در یک روز پاک کشوی کمد یک مهندس
-
ایران ...
شنبه 28 بهمنماه سال 1385 14:35
بعد 9 ماه کار فرهنگی کردن روی آلمانی ها!و تلاش برای نشان دادن تصویری متفاوت از چیزی که بی بی سی و سی ان ان و ...ارایه می دهند دیشب یکی از همکارهایم پرسید: در ایران سینما هم هست؟؟!!!!
-
ضد حال
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1385 22:32
(با لهجه شیرازی بخوانید) حالا ما هوس نون لواش کرده بودیم... مغازه هم اون طرف مرز بود... پاسپورت رو هم داده بودیم برا تمدید... پلیس هم مثل سگ ایستاده بود تو چک- پویینت( بر وزن Power Point). ...حالا ما از یه میان بر رفتیم اما حیف... نون تموم شده بود! به قول روحی همیشه دیر رسیدیم!!!
-
پارادوکس
دوشنبه 23 بهمنماه سال 1385 01:21
به ایرانی بودنمان افتخار می کنیم وآن واحد(به لهجه آبادانی بخوانید)همه عیب ها را هم گردن همان ایرانی بودنمان می اندازیم...!!
-
تا مرد سخن نگفته باشد!
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1385 23:05
نزدیک خونه من یه آقای ایرانی یه دکه فست فود داره. ایشون مهارت خاصی تو زمینه فلکه باز کردن داره!چند بار هم بنده رو بی نصیب نگذاشته: -یه روزکه داشتم دونر (کباب ترکی) میخوردم یه خانومی رو به من نشون داد و گفت: اینو می بینی چندتا مغازه داره و خیلی پولداره و ... من پرسیدم اینجا هم می آد چیزی بخوره؟گفت :آدم حسابی که نمی آد...
-
ایران
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1385 23:21
برای رزرو بلیت وارد آژانس مسافرتی شدم.آقایی خوش لباس و بسیار مودب مرا راهنمایی کرد.وقتی کارم تمام شد در مورد ایران ازم پرسید و من هم گفتم که وضعیت الان تعریفی نداره!از جوابم خوشش نیومد و شروع کرد از مناقب ایران گفتن: ایران: ابرقدرت منطقه ... تنها کشور دنیا که مقابل امریکا ایستاده! خاری تو چشم امریکا تنها ملجا و...
-
پست زورکی
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1385 17:39
بیادش و بیاریش یا علی گفتیم و عشق آغاز شد ماهها بود که لحظاتی از عمرم را با یادداشتهای صمیمانه دوستانم لذت می بردم. این بار سعادت و لطف عزیزان یار شد تا این کمترین نیز عضوی از اینان باشم. ولی نمی دانم تا چه در نظر آید و چه مقبول افتد؟ امید آن دارم چشم از معایب ادبی پوشیده دارید تا هر چه هست فقط درددلی دوستانه باشد. می...