این هوا هم مثل مردمانش سرد و غیرقابل پیش بینی است و تکلیف آدم را مشخص نمی کند که آمده است شکار یا ... آخر کی وسط تابستان کاپشن می پوشد! این کار مرا یاد پیرمردی می اندازد که در خرماپزان تابستان کت می پوشید و کلاه پشمی می گذاشت و در جواب سئوال ما که گرمت نمی شود می گفت که این لباسها در تابستان خنک می کنند و در زمستان گرم(درست مثل پمپ گرمایی٬همانHeat Pump فرنگی!) یا آن همسایه ای که شبها شیر می خوردند و صبحها برنج!شده ایم برعکس !!!
یادته حاج .... که میگفتن زمان انقلاب یک پارو گذاشته بوده توی ایوون خونش که یک طرف پارو عکس امام بوده و طرف دیگرش عکس شاه . و هر وقت تظاهراتی از طرفدارهای انقلاب یا شاه می شده پارو را بر وفق مراد تظاهر کنندگان بر میگردونده.