لطفی

حال که علی آقا جملاتی از لطفی را در پست قبلی نقل قول! کردند بدنیست چند خطی هم در مورد کنسرت اخیرش بنویسم.

جمعه شب سعادتی دست داد تا با همراهی جناب زاهد زاده(از وقتی سعید رفته نروژ وشهرام هم به دیار متاهلین شتافته پیدا کردن همراه برای کنسرت بسی سخت گردیده است) میهمان زخمه های جادویی لطفی در کاخ نیاوران باشیم.حیاط کاخ مملو از جمعیت بود و افرادی مثل ه.ا.سایه،هماین خرم،مختاباد،علیرضا .... در میان آنها دیده می شد. سن زیر یک درخت کاج بزرگ روبروی کاخ قرار گرفته وبا شمع های بسیاری تزیین شده بود.بعد از 45 دقیقه تاخیر استاد در ردایی سر تا پا سفید وشمایلی درویشی وارد شد.بعد از اینکه لطفی تفالی به دو دیوانی که با خود آورده می زند برنامه با پیش در آمد شروع می شود.فضای عجیبی بود چون همزمان با نجوای تار نغمه کو کو ی دو پرنده ساز را همراهی می کرد.تنبک با تار همنواست و نا گهان زمانی که کسی انتظار آنرا نداشت لطفی لب به آواز می گشاید:

 "سرگشتگان کویت پروای سر ندارند       آشفتگان مویت از خود خبر ندارند"

این غزل با ترجیع بندهای قلندر مآبانه "یا دوست" که آدم را به یاد خانقاه می اندازد ادامه می یابد.صدای بم لطفی وسعت ندارد (جای خالی یک خواننده قدر کاملا محسوس بود) ولی به حال و هوای درویشی برنامه می آمد. در اینجا صدای تار بیشتر آدم را به یاد تنبور یا دو تار می اندازد. صدای لطفی به اوج می رسد وبیت زیر را می خواند:

 "شاه ما، شاه است و نامش مرتضی است        در دو عالم شاه ما شیرخداست"

بعد لطفی تار را به گوشه ای گذاشته و دف به دست می گیرد و قسمت اول با همنوازی سازهای کوبه ای تمام می شود.بعد از استراحت 45 دقیقه ای(در پست بعد به آن می پردازم) قسمت دوم با کمانچه نوازی آغاز می شود.لطفی کمانچه را هم استادانه می نوازد(بگذریم که ایشان سال گذشته فرمود کمانچه فقط کمانچه من و با اینکار جدلی را با اصحاب این ساز آغاز کرد). پس از کمانچه تفالی دیگر و سه تار نوازی شروع می شود:

"هوای عشق جانان در سرماست       جمال گلشن جان منظر ماست"

حسن ختام! بار دیگر همنوازی دف و تنبک است. کلا کنسرت بدیع و زیبایی بود و توانست تا حد زیادی دردی که در درون من با پرداختن 25000 تومان بابت بلیط ایجاد شده بود التیام! ببخشد. یادش به خیر 10 سال پیش اولین کنسرتم (ناظری و کامکارها) را با 500 تومان رفتم. مثل اینکه اقامت چند ساله استاد در خارج تفکرات چپگرایانه ایشان را به سرمایه داری تبدیل کرده و یا اینکه خواسته قیمت بلیط را با شان هنری خود متناسب کند. قیمت بلیط کنسرت(30000 تومان) تا آنجا که من یاد دارم از کنسرت شجریان و ناظری در اروپا هم  گرانتر است (برای کنسرت  ناظری در آمستردام 20 یورو دادیم و کنسرت شجریان هم دقیقا نمی دانم چقدر بود،امیدوارم روحی در کامنت ها مقدار دقیق آنرا بگوید).فقط سی محض مقایسه خدمتتان عرض کنم که بلیط کنسرت کامکارها 12000 تومان وبلیط ارکستر سمفونیک تهران با 50 نوازنده و خوانندگی سالار عقیلی در بهمن ماه گذشته 10000تومان بود.

نظرات 6 + ارسال نظر
سعید دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:26 ق.ظ

خیلی باحال توصیف ‌کردی. انگار من واقعا اونجا و در اون حال و هوا حضور نداشتم. در ضمن یار کنسرتی جدید هم مبارک می خواستی علیرضا رو هم با خودت ببری

علی دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:24 ق.ظ

آقا من نقل قول نکردم! سعید کپی پیست کرده بود!!!

علیرضا دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:59 ق.ظ

علی جان از بس نقل قول! کردی یکبار هم که سعید اینکارو کرد اشتباهی فکر کردم تویی!

روحی دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:25 ب.ظ http://bidad.persianblog.com

برای ثبت در تاریخ می گویم اینها را عزیزانم: کنسرت شهرام ناظری ۳۲ یورو، کنسرت ابی و منصور با اسانس علیرضا آزادگان ۳۲ یورو، کنسرت شجریان ۱۸ یورو...

الهه چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:06 ب.ظ http://khoroush.persianblog.com

سلام،
خوش به حالتون. جای مارو هم خالی میکردین. ما اینجا یک بار رفتیم کنسرت یکی از همین لوس آنجلسی ها . فکر میکنم دفعه آخرم باشه.
کلی خودمو سرزنش کردم اون شب که وقتمو تلف کردم.

شهرام أقا شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ق.ظ

کجاست همنفسی تا که شرح غصه ىهم؟!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد