زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم

سکوت خاصی بر ما حکمفرما شده بود...به بهانه خرید دوربین دیجیتال سرصحبت را بازکردم..و ازاو٬ که متخصص خرید اینترنتی و ای بی و...است٬ خواستم که برای من یک عدد دوربین  سونی بخرد.

پرسید :چرا سونی؟

گفتم: چرا که نه،مارک خوبیه و تو ایران هم شناخته شده است.

گفت: فکر نمی کردم توی ایران دوربین دیجیتال هم باشه!!!

آخه شتر و بیابون که ...

 حرفش رو قطع کردم و گفتم: ببخشید فکر می کنم شما ایران رو با عربستان اشتباه گرفتید!

گفت: برای ما اروپایی ها همشون یکی هستن!!!!!

خود به خود یاد سیاوش(متاله) و فرهنگ 2500 ساله وداریوش وکوروش وسپندار مذگان... و...آخرش هم این بیت سعدی افتادم:

زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم

به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم

 

نظرات 3 + ارسال نظر
داستان‌گو چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:37 ق.ظ http://Dastangooo.blogsky.com

عجب بیتی/.

تورج چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ

علی جان برای سر صحبت باز کردن بهانه های بهتری هم هست. البته روش تو هم خوبه ها!!! ولی نرو تو بحث تکنولوژی!! فایده نداره :-)

[ بدون نام ] چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:30 ب.ظ

Salam Ali, hala chon ye nafar ken a tarikh midone na ghographi maro ba araba ghati gerfte, dalil nemihe ke be daryosho koreshemon nannazin, albate dakhele parantez man daram az on afkare nasiyonalistim fasele migiram shaded. Hala fekr mikonam hame khoban ama hanoz ma yekam behtarim lol

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد