نسل ما

دوران جنینی ما( من وبرادر دوقلویم) مصادف شدباتولدانقلاب! شدیم چاپ انقلاب! از همان زمان یاد گرفتیم تامثل انصارومهاجرین٬ جایمان راباهم تقسیم کنیم!بعدازتولدهم٬ شیر مادر کفاف نمی داد و شیر خشک نایاب شده بود به خاطرانقلاب تازه به ثمر نشسته!ولابدشمابهترازمن می  دانیدکه کودکی که طفولیتش را باآژیرعلامت خطروجنگ و آهنگ های سوزدارگذرانده باشد٬پیریش اظهرمن الشمس است!کربلا منتظرماست بیاتابرویم...دبستان راشروع کردیم با ترس بابای باابهت مدرسه٬ البته بابا که نه٬ زن-بابای خشن مدرسه وآن فحش های عجیبش: مرده شور کش تنبانت...ازتصمیم کبری و انگشت پتروس فداکار و خانواده دربدر آقای هاشمی گذشتیم تاشدیم سال پنجمی٬ ویک هفته تعطیلی امتحانات نهایی سال پنجم به خاطررحلت جانگدازرهبرفقیر۱ که همراه شدباسوءاستفاده پدر از این تعطیلی ها برای چیدن یونجه ها در شب٬ چون که "سازمان زمین شهری" قدغن کرده بود هر گونه کاشت و برداشت محصول را در زمین های خودمان!!!مطمئنا من وهمزادم عزادارترین بودیم!!!گذشت همه اینها تارسیدیم به سن شیرین ...*

بخش هایی از کتاب "از بِن تا بُن" بااندکی تصرف وتلخیص

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ پیرزن همسایه مان از تلویزیون کلمه"رهبر فقید"را شنیده بود و فکر می کرد که رهبر فقیر بوده است! البته این بانوی پیر پندارهای دیگری هم داشت. مثلا اعتقادداشت که قدیمی ها از بس قلب پاکی داشتندسوار دیوارخانه هاشان می شده و به آسمان هاپرواز می کردند! وی"النکاح سنتی"را با سنت کردن پسران(یعنی ختنه کردن) قاطی کرده بودو می گفت که این سنت از پیغمبر مانده است!

نظرات 7 + ارسال نظر
فعلا بی نام شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.13660705.blogfa.com

این کتاب از کیه ؟به نظر خیلی جالب میاد!!
ضمنا ادب حکم میکنه اگه کسی تو وبلاگتون نظر میده شما هم یه التفاتی نموده و نشان دهید که :فلانی! بله من نظر شما را خواندم!!!!!!!!!!

ابراهیم یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:18 ب.ظ http://4pe.blogsky.com

باحال بود

شهرام سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:53 ق.ظ

مطمئن باش اولین مشتری کتابت من خواهم بود. راستی تو در همچین مقطعی از مکان و زمان بزرگ شدی و این شدی و گر نه الان تو ستاره سهیل باید دنبالت میگشتیم!

هااااااا؟؟؟! چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:18 ب.ظ

اگه میشه این کتاب را به ما هم معرفی کنید

میلاد چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:21 ب.ظ

من هم میخوام کتاب را بخونم اگه اجازه بدهید

علی دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:16 ق.ظ http://khoroush.persianblog.ir

آقا خیلی جالب بود. من بی صبرانه منتظرم که به دوران راهنمایی نویسنده که خیلی هم خوش تیپ بوده برسیم! و همچنین بسیار مشتاق دیدار نویسنده.

مهرداد چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:48 ق.ظ

در مورد رهبری هیچ نگین .شایاد وبلاگا به دلایل سیاسی ببندن -حتی با وجود پاورقی.
شاید هم تهمت اهانت به پیامبر و ...را بهتون بنبندن (مثل پلی تکنیکی ها)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد