باز هم تب کردیم

تلویزیون یک برنامه پخش می‌کند درباره‌ی بلیت‌های جام جهانی فوتبال. خاموش می‌کنم و می‌آیم توی اتاق. روزنامه یک ویژه‌نامه چاپ کرده برای جام جهانی. سرسری نگاهی می‌اندازم و می‌روم پای اینترنت بی بی سی را باز میکنم اولین چیزی که به چشم‌ام می‌خورد شمارش معکوس جام جهانی فوتبال است... هیچ وقت از فوتبال خوش‌ام نیامده شاید فقط در حد یک ورزش . مسابقات فوتبال هم همیشه برای‌ام چیزی بوده در حد برنامه‌های بی‌معنی تلویزیونی.

دوست‌ام زنگ می‌زند. حرف می‌زنیم و برنامه‌ی بازی‌های تیم ملی را می‌پرسد. من از کجا بدانم؟ "ولی همه‌ به فوتبال علاقه دارند." این حرف بی‌معنی از کجا درآمده؟ این هم از همان برچسب‌های چسبناکی ست که انگار باید هرکسی به مقدار معتنابه از آنها به خودش زده باشد تا هویت مقبولی جلو دیگران پیدا کند. بعضی وقت‌ها هویت به نظر چیز خنده داری می‌آید. هویت ملی، هویت دینی. چیزی که به حسب تصادف و انتخاب‌نکردنی بوده می‌تواند هویت آدم باشد؟؟ نمی‌دانم.
اداهایی هست که باید حتما دربیاوریم تا بودن‌مان را به بقیه و خودمان هم ثابت کنیم. تا در کسالت‌بارترین و احمقانه‌ترین مهمانی‌ها و مراسم شرکت نکنیم خانواده‌دوست نیستیم و تا همه‌ی تعارفات مضحک و تکیه کلام‌های توخالی را تکرار نکنیم اهل معاشرت به حساب نمی‌آییم. تا کف بر لب نیاوریم و شیشه نشکنیم و پرچم نسوزانیم، غیرت دینی ما زیر سوال می‌رود (غیرت دینی که خودش برای خودش پارادوکسی ست!). تا فحش ندهیم و آتش نزنیم و گلوی‌مان پاره نشود هویت قومی نداریم. تا هرازگاهی دعوای ناموسی نکنیم و تا از سیاست و ماشین و موبایل و فوتبال و ... حرف نزنیم مرد نیستیم. تا در هر فرصتی تئوری‌های اقتصادی‌مان را بروز ندهیم – حتا اگر اطلاعات‌مان در حد نخود باشد – سرمان توی حساب و کتاب نیست. و اصراری که در دیکتاتوری عرف، به رعایت این همه اداهای اجتماعی هست، هیچ کم از آدمخواری ندارد...
اصلا همه‌ی اینها را بی‌خیال.من هم پیش بینی کردم...

با تلخیص از یک دوست
نظرات 3 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:06 ق.ظ

حالا جالب اینه که فقط خود ابراهیم نتیجه بازی رو درست پسش بینی کرد.

نرگس دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

همه حرفات درسته...قبولشون دارم...اما بعضی وقتا همین بی اهمیت جلوه دادن چیزی که از نظر خیلی ها مهمه حداقل تو یه برهه زمانی هم میشه واسه خودش یه جور شخصیت سازی کاذب...منظورم شما نیستی...کلا عرض میکنم... شما اگر فوتبال دوست نداری..میگی ندارم...اما دیدی یکی از راه میرسه...و خدا میدونه شب بازی تو تلویزیون بوده از ذوق...بعد خیلی شیک میپرسه اااا ایران باخت؟؟؟ این هم میشه یه جور شخصیت پردازی...همیشه تو شرایط کاذب که تو یه برهه زمانی مشخص اهمیت پیدا میکنند هم اهمیت دادن و هم بی اهمیت جلوه دادن موضوع مساله رو لوث میکنه...خلاصه که چه میکنه انسان تو شرایط مختلف...ما واقعا عجیبیم

تورج سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:22 ب.ظ

تو دارای لایه های عمیق شخصیتی هم بودی و ما خبر نداشتیم؟؟ شما بهتره به جای این حرفها اون دو تا گزارشی را که سه ماه پیش باید تکمیل می کردی تمومشون کنی. هویت و اینجور چیزا توی حوزه کاری روحیه. تو به کارای خودت برس هابیت عزیز من!!.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد