آدم انسانهای بزرگی رو تو زندگیش می بینه که واقعا شرمنده می شه از خودشو و از کشورش و از هر چی که تا حالا بوده. همش بلدیم غر بزنیم و تقصیرامونو گردن این و اون بندازیم بلدیم بگیم اگه شرایطش بود فلان کار رو می کردیم و یا اینکه اگه فلان کس الان به جایی رسیده بخاطر امکاناتش بوده. اما خودمون اگه اون تو اون محیط می بودیم هیچی نمی شدیم . اتفاقی این وبلاگ رو دیدم.
http://dayyertashbad.blogfa.com
وبلاگ یه سرباز معلمه تو یه روستای کوچیک با 4 تا دانش آموز. فقط می گم برین بخونیمش تا دیگه غر نزنیم و تنبلیمونو با کمبود امکانات لاپوشی نکنیم.
سلام
الان خوبی؟
ببینم در سواحل نیلگون خلیج فارس چی کار می کنی؟
من هم در سواحل سبز و زیبای دریای کاسپین یا خزر خودمون دارم واست می تایپم.
کاملا با فرمایشات شما موافقم ، اما با خجالت کشیدنش نه اما درس گرفتن چرا!!!
ما هم هم می تونیم بزرگ باشیم به شرطی که بزرگ بیاندیشیم
بای بای
مرسی
فکر میکنم بیشتر از هر چیز ابتکار عمل این معلم در شناساندن این مدرسه با روش جالب و هوشمندانه وبلاگ نویسی بر دیگر بخشها برتری دارد. اینکه ما بدونیم چطور در موقعیتهای سخت از روزنه های کوچک برای پیشبرد کارهای دلخواهمون استفاده کنیم٬ امتیاز بزرگیست
سلام خوبه کم کم داری یه چیزایی متوجه میشی